- گرم رفتن
- تند رفتن تیز شتافتن
معنی گرم رفتن - جستجوی لغت در جدول جو
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
کنایه از با کسی به گرمی و محبت صحبت کردن، اظهار دوستی کردن
تند رفتن سریع رفتن: ارتجل الفرس گاه رهوار و گاه گام رفت اسب. (منتهی الارب)
گرم گرفتن با کسی. اظهار دوستی کردن با وی معاشرت کردن: یکی دو نفر از شاگردهای تنبل با او گرم گرفتند آن هم برای اینکه از روی حل مسئله ریاضی و تکلیفهای او رو نویس بکنند
غلط رفتن: بسی گم می روی خود را ادب کن، تو ره گم کرده ای خضری طلب کن، (غنیمت)
رفتن، پیش رفتن، گریختن
فروشدن، پایین رفتن، درون چیزی رفتن
گرو گرفتن، چیزی را به رهن گرفتن، گرو کردن
اطراف و جوانب کسی یا چیزی را گرفتن
کنایه از محاصره کردن
کنایه از محاصره کردن
پیش رفتن، تعجب کردن وا رفتن، گریختن دور شدن
بزیر رفتن پایین رفتن، غوطه ور شدن، نفوذ کردن داخل شدن
کلک رفتن، درسرنوشت آمدن
کام رفتن در چیزی. تمرکز دادن آرزو و مرا بدان: (تجلی می تراود از لب جام همه در عکس ساقی میرود کام)
مشتعل شدن شعله کشیدن، از شدت حرارت بجان آمدن و بی تاب شدن: وای، گر گرفتم
تاب و حرارت پیدا کردن و یافتن
سحر خیز زود خیز، سالک گرم رو
برای گشت و تفریح بباغ و بستان و صحرا رفتن
پاک کردن گرد و غبار چیزی زدودن گرد، پوشیده شدن از گرد و غبار. گرد گرفتن کسی یا چیزی را
چیزی یا شخصی را بعنوان رهن گرفتن رهن ستدن مقابل گرو دادن
گم گرفتن چیزی را. معدوم انگاشتن آن را
گیج رفتن سر کسی. دوار سر یافتن: چشمهایش جایی را نمیدید سرش گیج میرفت
سخن بملایمت گفتن، با ادب سخن گفتن، مقابل درشتی کردن
خارج شدن آب اززمین زراعیت وجریان یافتن آن درجایی که مورداستفاده نباشد، هدررفتن
Indulge
se entregar, amolgar
потворствовать , вмятина
sich hingeben, eindrücken
oddać się, wgniecenie
впадати в розкіш , вмятина
consentir, abollar
se livrer, enfoncer